آغاز این هفته در سایت حکومتی بازتاب خبری درج شد که به گمان من بسیار مهم بود. من در بخش گزیده خبرهای دیدگاه اصل خبر را خواندم [1] اما تا حدی که من جستجو کرده ام هیچکدام از سایت ها ورادیو ها وتلویزیون های خارج از ایران که معمولا خبرهای داخل را از همین منبع تامین وگاه روی آن تفسیر میگذارند، خبر را منعکس نکرده اند. راستی چرا؟ شاید بررسی این خبر سایت مذکور به نوعی دلایل این چشم پوشی را هم شفاف کند.حالا بخشی از خبر بازتاب را بخوانیم:

«در اين ميان رسانه‌هاي اپوزيسيون خارج از كشور، با ايجاد شبهه در به كارگيري صحيح كمك‌هاي مردمي به وسيله دولت جمهوري اسلامي، اقدام به باز كردن حساب‌هاي بانكي براي جمع‌آوري كمك‌هاي نقدي كردند.
در آن زمان خانم عبادي به تازگي مفتخر به دريافت جايزه نوبل شده بود. ...خاطر همين امر، كميته‌هايي در داخل و به ويژه خارج از كشور براي همياري به زلزله‌زدگان بم ايجاد شد و با نام ايشان شروع به كار كرد و در اين راه حساب‌هاي بانكي در شهرهاي بزرگ و كوچك، حتي به اسم خانم شيرين عبادي باز شد...كميته همياري به زلزله زدگان تحت لواي نام خانم شيرين عبادي نه تنها از تبليغات بسياري از سايت‌هاي ايراني برخوردار بود، بلكه رسانه‌هاي غربي هم در تبليغ به اين كميته كوتاهي نكردند. با توجه به اين همه تبليغ و وجود نزديك به 4 ميليون ايراني خارج از كشور پيش‌بيني مي‌شود كه اين كميته موفق به جمع‌آوري كمك‌هاي نقدي چند ميليون دلاري شده باشد. متاسفانه تا به حال كميته همياري به زلزله‌زدگان بم خانم شيرين عبادي با گذشت سه سال نه در داخل و نه در خارج رقم كمك‌هاي دريافتي را فاش نكرده است و با اين كه اين كميته ابزار لازم را هم در داخل و هم در خارج در اختيار دارد، تا به امروز هيچ رقمي در اين مورد ارائه نشده است ...» ( سایت بازتاب)

البته لازم نیست که بگویند که اعتمادی به حرف های سایت های حکومتی نیست اینرا من هم می دانم اما این را هم می دانیم که این سایت از حامیان باندهای مرتبط با شبه اصلاح طلبان است و پایگاه رفسنجانی، خاتمی ، کروبی...از سران حکومت ولایت فقیه. خانم شیرین عبادی هم طی این سالها از حمایت این سایت بهره مند بوده اند. بله این سایت حکو متی / امنیتی است اما خبر ی که در ارتباط باشیرین عبادی وزلزله بم برای انتشار در این سایت تنظیم شده با واقعیت تطبیق می کندچرا که در محتوای آن اعتراف میشود که مردم به رژِیم اعتماد ندارند ودیگر این که در فضایی که لابی ها وهمکاران جمهوری اسلامی واتحادیه اروپا ایجاد کردند این خانم وابسته به دارو دسته خاتمی را یک شخصیت مستقل بین المللی!! قالب کردندو مردمی که از آن اتفاق وحشتناک دلشان به درد آمده بود از نان شبشان زدند وبه حساب های این خانم اندوخنه ناچیزشان را واریز کردند. اما این پول ها کجا رفت؟ یک هفته از چاپ این مطلب درسایت رضایی میگذرداما هنوز شیرین خانم جوابی به آن نداده اند. من وشما نمیدانیم چه اتفافی افتاده که محس رضایی ،همدست دزد سرگردنه وفاسد رفسنجانی، فریاد ای دزد، آی دزد، سر داده است. اما اگریک هزارم کمک های گسترده کشورهای بزرگ وکوچک جهان را خرج باز سازی بم وکمک مادی به مردم بخت برگشته این شهر میکردند در بم یک شهر مدرن با خانه های ضد زلزله بنا می شد ومردم باقیمانده از آن فاجعه هم سرپناه داشتند وهم از فقرو فلاکت نجات می یافتند. اما میدانیم که هنوزمردم بم بی خانمانند وازحد اقل زندگی محروم ودختران جوانی که سرپرستانشان زیر خروار ها خاک خفته اند را دلالها وکارچاق کنها به شیوخ عرب می فروشند وآنچه که در بم به وفوریافت می شود شیره وتریا ک وهروئین ومعتاد است؟ سایت باز تاب خود بطور ضمنی اعتراف می کند که کمکهایی که از مجراهای دولتی دریافت میشود به جیب آخوندهای پست وطماع سرازیرمیشود . اما کمکهایی که از مجراهای به ظاهر مستقل فراهم شد ، چه سرنوشتی دارد؟ همان زمان که این خانم برنده لاتاری نوبل شده بودندو ایرانیان برون از کشور در شادی وشعف فرو رفته ،نقل وشیرینی بخش می کردند ودسته های گل برای کمیته نوبل ارسال می کردند من در چند مقاله که نوشتم هشدار دادم که هوشیار باشید این خانم هم شارلاتانیست نظیر اربابش خاتمی اما کو ،گوش شنوا؟و حالا چه؟ ایا کسانی که در شهرت کاذب این خانم ناخواسته سهیم شدند شایسته نیست به جبران رفتارگذشته شان برای روشن شدن ابعاد سوء استفاده این خانم نوبلی همصدا شوند؟ باید مشخص شود حسابهای خارح از ایران را چه کسانی ودر چه بانک هایی گشوده بودند؟چه میزان پول از طریق انجمن ها وکانون های فرهنگی، سازمان های غیز دولتی امریکایی واروپایی ودیگر کشور ها به حساب این خانم واریز شده است؟شفاف کردن این مسئله کار چندان مشکلی نیست. آقای دکتر کریم لاهیجی نایب الرئیس دایم العمر حقوق بشر !!که مسئول بدرقه این بزرگ بانو !!بوده اند واحزاب وسازمانهایی که شيفته این مدافع حقوق بشر !!شده بودند، سایت پیک نت که خانم را کاندید ریاست جمهوری کرده بود و ادعا داشت 20 ميلیون به او رای خواهندداد .سایت روز اون لاین که مرتبا اظهار لحیه های خانم را نشر می دهد وبه ادعای سایت بازتاب خانم عبادی عضو هیئت نویسندگانش بوده اند و.. و.. چرا سکوت فرموده اند؟ آیا بالا کشیدن کمک هایی که قرار بوده گره گشای مردمی در مانده ومصیبت زده بشود اتفاق کم اهمیتی است؟ آنهم توسط بزرگ بانوی دودوزه بازی که هم گیلاس شرابش را به سلامتی روسای جمهور کشورها می نوشد و هم کاسه شربت را با آخوندها سر می کشد، هم لچک اسلامی بسر می کند و هم موهایش را در معرض دید نامحرمان کافر قرار می دهد/ بله جایزه صلح نوبل به وسیله ای برای دادوستد مبدل شده این واقعیت رادیگرساده اندیش ترین آدمها هم درک می کند، اما این اولین بار است که می شنویم برنده این جایزه علاوه بر امتیاز هایی که از طریق زد وبند به چنگ می آورد، پولی که برای زلزله زدگان مصیبت زده به حسابش واریز شده رابر اساس گزارش دبیر تشخیص مصلحت خودشان تماما بالا می کشد و هیج صدای اعتراضی هم شنیده نمی شود. اگر دنیا حساب وکتایی داشته باشد می شود جلوی لابی های جمهوری اسلامی و همدستان خارحی اش که بعید نیست در این سرقت سهیم باشند سدی ایجاد کرد و پرونده این خانم را به دادگاه کشید. بله می شود این جایزه را با خفت و خواری از این خانم پس گرفت.فقط یک جو همت میخواهد وقدری حس مسئولیت.

12 ژانویه2007 زاربروکن/ آلمان

نظر دیگران در پیوند با این مطلب:

[تاریخ ارسال: 15 Jan 2007] [ارسال‌کننده: نیوشا شایان] [ ]

شاید شما حق داشته باشید و من اشتباه می کنم، بهرحال این پاسخ من به سئوال شماست. در کشورهایی که مثلا آزادی بیان وقلم وجود دارد (من فکر نمی کنم چنین کشورهائی وجود دارند – به نظر من آزادی در این کشورها همیشه متعلق به یک طبقه خاص است)، این قانون حقوقی محترم است که : یک شخص بی گناه می باشد قبل از اینکه اثبات شود که او مقصر است. در پاسخ به سئوال شما، اگر از زاویه حقوقی برخورد کنیم، چون مقاله ادعای حقوقی دارد، رفسنجانی و رضائی و خامنه ای و بقیه را هم می شود برد دادگاه، ولی در دادگاه همیشه یک یا چند مورد جرم وجود دارد که علت تشکیل دادگاه اثبات آنهاست . قاضی هم فرض را بر این نمی گیرد که مجرم گناه کار است، فقط دادستان چنین فرضی دارد. بدینجهت من با بردن خانم عبادی به دادگاه بهیچ وجه مخالف نیستم، مخالفت من با صدور حکم "دزد" بودن از جانب نویسنده می باشد. البته حتی دادستان هم نمی گوید مجرم دزد است، بلکه می گوید فکر می کند که دزد است. نویسنده باید اینطور ذکر کند که مثلا از کجا میدانیم که کمک های رسیده به خانم عبادی به جیب این خانم نرفته، و کمک کنندگان باید از این خانم حساب و کتاب بخواهند. اما جمله ذکر شده خیلی فرق می کند با اینکه بگوئیم کمک کنندگان باید از این خانم حساب و کتاب بخواهند چون این خانم شارلاتان و دزد است. بعلاوه با روسری و بی روسری بودن خانم عبادی دلیل بر شارلتان بودن او نیست. خیلی ها در ایران روسری سر می کنند و بیرون آن را بر میدارند. آنها هم شارلاتان هستند؟ ژورنالیستهای معروف که ادعاهای بزرگ می کنند، پیشتر به اندازه کافی خودشان سند و مدرک فراهم می کنند و تازه مسئله را بصورت اتهام طرح نمی کنند، در غیر اینصورت هر کس که یک دلخوری شخصی از کسی داشت می آمد و در روزنامه ها علیه آن شخص مقاله می نوشت. احتمالا شما بعنوان نظر دهنده می توانید به هرکس هرچه میخواهید ببندید (من قانون این قضیه را نمی دانم)، اما بعنوان مقاله نویس، در کشورهائی که شما فکر می کنید آزادی قلم وبیان وجود دارد، نمی توانید.

[تاریخ ارسال: 15 Jan 2007] [ارسال‌کننده: احمد قادری. فرانسه] [ ahmad.g@yahoo.com ]

جناب نیوشا شایان در کشورهایی که آزادی بیان وقلم هست.نویسندگان نطرشان را می توانند باز وصریح اعلام کنند واگر این نظر اتهام محسوب شد علیه آن می شود اقدام کرد. خانم شیرین عبادی هم بیشتر از ایران در اروپا وامریکا حضور دارند اگر این نظر را اتهام ارزیابی می کنند خودشان وبدون واسطه می توانند اقدام کنند شما می توانید عین مطلب را به سایتشان بفرستید. اما به اعتقاد من وقتی نصیبی می گوید می شود این خانم را به دادگاه کشید خوب این چه معنایی دارد؟ اگر بیشتر توضیح بدهد توضیح واضحات است.من هم یک خواننده هستم چنین استنباط کردم که نصیبی رای نهایی را به دادگاه محول کرده وبهمین دلیل اضافه می کند می شود جایزه خانم را پس گرفت. ومسئله شما هم به نظر می رسد که بیشتر دفاع از شیرین عبادی است که این چنین مته به خشخاش می گذارید دلیلم رابه یک نمونه وصل می کنم انتظار دارم جواب دهید. نصیبی در همین مطلب رضایی ورفسنجانی را دزد معرفی کرده است اما شما به او ایراد نگرفتید که چرا به این 2 اتهام زده است. مگر در دادگاهی این 2 محکوم شده اند؟ چرا به شیرین عبادی نمی شود اتهام زد اما به رفسنجانی ومحسن رضایی می شود؟ چون شما بین این 3تفاوت می گذارید اما برای مخالفین کلیت نظام همه اینها از یک قماشند وشیرین عبادی خطرناک ترازآن دوتای دیگر

[تاریخ ارسال: 15 Jan 2007] [ارسال‌کننده: نیوشا شایان] [ ]

آقای احمد قادری، خیلی جالب است، خود شما هم متوجه نیستید که خانم عبادی را محاکمه و محکوم به "دزد" کرده اید، بعد می گوئید خانم عبادی بیاید نشان دهد که دزد نیست. نویسنده فقط موضوع را باز نکرده بلکه در حال حاظر اتهام را زده بدون اینکه اخلاق روزنامه نگاری را رعایت کند.

[تاریخ ارسال: 15 Jan 2007] [ارسال‌کننده: ر. رحيمی] [ ]

کاربری بنام ارش افشای اوازخوانان رژيمی امثال شجريان و ناظری که در پنا ه عبای اخوند جلاد پورمحمدی يکی از قاتلان کشتار تابستان۶۷ و وزير کشوررژيم ادمخواران کنسرت می گذارند و سالی چند بار برای ترور اقتصادی ايرانيان نا اگاه و بزک کردن چهره کريه رژيم از طرف وزارت اطلاعات رژيم به اروپا و امريکا فرستاده ميشوند را ساده انديشانه توهين به اساتيد موسيقی ايران می خواند!. ای کاش اين کاربر محترم می دانست که اين اساتيد موسيقی ايشان همراه با يک گله هنرمند ديگر در سال ۶۸ بعد از مرگ خمينی جلاد با ملا علی خامنه ای بيعت کردند و از ان زمان تا کنون نه تنها هيچگاه اعتراضی به کشتار و جنايات رژيم برعليه مردم نداشته اند بلکه هنرشان را تنها در خدمت بقای رژيم قرار داده اند. برای مثال در اولين سفر اخوند شياد خاتمی شجريان به عنوان مشاور هنری و فرهنگی اين اخوند جنايتکار در رکاب او به امريکا امده بود. اين هنرمندان و نويسندگان و فيلم سازان و ورزشکاران و پاسداران سياسی رژيم امثال شيرين عبادی و اعضای حزب توده و اکثريت خائن يکی دو نفر نيستند که در بقای رژيم و جناياتش عليه مردم و بالاخره سرنگونی رژيم تاثير نداشته باشند. اين مزدوران بقای خودشان را در بقای اين رژيم می بينند و بنابراين از هيچ عملکرد ضد مردمی برای بقای رژيم کوتائی نمی کنند و نکرده اند و تنها عاملی که برای انها مهم است منافع شخصی و طبقاتی شان است که با نوکری برای اين رژيم فاشيستی ميتوانند حفظ کنند. در قاموس اين خيل عظيم مردم فروش که به پاسداران سياسی و هنری و فرهنگی و ورزشی رژيم از طرف نيرو های انقلابی و ازاديخواه معروف شده اند نه تنها مردم بلکه شرف و ناموس و هويت تاريخی ميهنشان هم در مقابل منافع حقير فرديشان جائی ندارد. برای مثال در جريان مراسم افتتاحه بازی های اسيائی در قطر که چند هفته پيش انجام گرفت وقتی ابوريحان بيرونی و ابن سينا را عرب خواندند هيچ صدائی ازانهمه ورزشکار رژيم در نيامد و بعد هم که پيش تر رفتند و چندين بارخليج فارس را خليج عربی خواندند باز هم صدای هيچ ورزشکاری در نيامد و در اخر هم در حضور انهمه ورزشکار و مسئولان ادمخوار رژيم در بلند گو ها ايران را با نام جمهوری عربی ايران! معرفی کردند هيچ اعتراضی از هيچ ورزشکاری شنيده نشد!. و اين اولين بار و اخرين باری نيست که اين اساتيد هنری و فرهنکی و موسيقی و ورزشی شما در ميدانهای ورزشی و يا سالن های کنسرت ويا جشنواره های جهانی از تماميت اين رژيم جنايتکار و سران ادمخواران ان حمايت ميکنند. بنابراين وظيفه اپوزيسون مترقی و ازاديخواه ميباشد که پاسداران سياسی و هنری وفرهنگی و ورزشی رژيم را در هر لباس و در هر مقامی که باشند افشا کنند.

[تاریخ ارسال: 14 Jan 2007] [ارسال‌کننده: فرزين] [ ]

آقای آرش!

با درود بر شما!

پس زدن پرده ها و افشاگری کردن- "گنده گويی" نيست. گنده گويی هنگامی است، که کسی بگويد؛ من شش تا را نه تا می کنم و ...

چيزی که مسلم است، اين استکه تا امروز به مردم فلکزده و آخوندزده و زلزلزدهء بم و... کمکی نشده است و همه پولها را بالا کشيده اند.

در ضمن، آخوندهايی که پيش از انقلاب در جيبشان شپش سه قاپ می انداخت، از کجا آورده اند اينهمه دم و دستگاه را؟

چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است؛ چرا هر ساله ميليونها دلار به حزب اللهی ها و فلسطينی ها کمک می کنند، ولی به مردم بم و ... کمک نمی کنند؟ چرا اين پولها را صرف جاده سازی نمی کنند، تا از صوانح رانندگی کاسته شود؟

چرا به جای ساختن بمب اتم(بگو انرزی اتمی)، پالايشگاه نفت را درست نمی کنند و مجبورند بنزين را از خارج وارد کنند؟

اينها عقل دارند؟ کسانی که دنبال اين آخوندها راه افتاده اند چطور؟ عقل دارند؟

افزون بر اين، همهء کسانيکه با آخوندها همکاری می کنند و به گونه ای کارها و سياستهای آنها را توجيه می کنند، تاريک انديشانی هستند، که به جامعهء ما خيانت می کنند- خواه عبادی باشند، خواه کس ديگر.

خانم عبادی چند شاهی از پول جايزهء نوبل را برای زلزله زدگان کمک کرده اند؟ انصاف هم خوب چيزی است.

در اين ماجرا، يا با مردم هستي، يا بر مردم. هرکس خودش می داند کجای اين ماجرا قرار دارد.

[تاریخ ارسال: 14 Jan 2007] [ارسال‌کننده: جمال فراهانی] [ jamal75de@yahoo.de ]

آقای نصيبی به اين دليل در زاربروکن در تبعيد بسر ميبرند که حاضر نبوده است به حکومت قتل و کشتار و جنايت و قتل عام تن بدهد .حکومت قصابانی که امثال شيرين عباديها دوره می افتند و نقش چوب زير بغل را برايشان بازی ميکنند.

[تاریخ ارسال: 14 Jan 2007] [ارسال‌کننده: آرش] [ ]

با تشکر از سایت آزادیخواه دیدگاه که نظر کوچک ما را حذف کرد . ببینید دوستان حالا نام نویسنده بصیر باشد یا نصیر در اصل مطلب تفاوتی نمیکند . این آقای هنرمند مدتها ست که وقت خود راگذاشته و از زاربروکن همه را "افشاء" میکند . من نمیدانم گیر دادن به خانم عبادی و یا آغداشلو و یا توهین و تهمت به اساتید موسیقی ایران چون شهرام ناظری و شجریان و.... کجایش "مبارزه ضد رژیم" است ؟ لابد اگر شهرام ناظری هم می آمد تو زاربروکن و پناهنده سیاسی میشد آنوقت انر انقلاب به جلو می افتاد ؟ دوستان عزیز چشمها را باز کنید و ببینید در کجا قرار دارید . آفت بلای انقلاب و مردم این است که ما به هرکس که گنده گویی توخالی کند زود احسنت میفرستیم . این ترژادی روشنفکران ماست . از عوام شاید نمیتوان انتظار داشت ولی روشنکران ما به دنبال شعارند و گنده گویی !

(لطف کنید و این را حذف نکنید )

[تاریخ ارسال: 14 Jan 2007] [ارسال‌کننده: احمد قادری. فرانسه] [ ahmad.g@yahoo.com ]

کاربر عزیز نیوشا شایان حس نیت دارند اما مطلب نصیبی را با دقت نخوانده اند. اول اینکه سوء استفاده از مبلغ هنگفتی که بابت زلزه بم به حساب خانم واریز شده وایشان بالا کشیده اند تشخیص نصیبی نیست سایت دبیر تشخیص نطام جمهوری اسلامی که خانم عبادی هم انرا قبول دارند فقط یک سری انتقاد به ان دارند این تشخیص را داه است ونصیبی هم ذکر می کنذ که خود رضایی هم شریک دزد است وخواستار تشکیل دادگاهیست که می تواند با شهادت شهود وبا بررسی اسناد رای نهایی را صادر کند. شیرین عبادی خوب کلی زد وبند کرده وکلی هم نان خور اینجا دارد اما خودش باید مستقیما جوابگو باشد. وصریحا جواب دوستان همسنگرش در باند رفسنجانی/ خاتمی را بدهد وقتی تا حالا سکوت کرده معنایش چیست؟ اگر چنین دادگاهی مستقل وخارج از حیطه آخوندها ولابی هایش تشکیل شد وخانم عبادی دقیقا پول های دریافت شده ، بهره پول ها را تعین کردند.ساختمان هایی که در بم این خانم ساخته اند تعدادشان وهزینه هایشان معلوم شد انوقت نظرتان را در باره قضاوت نصیبی اعلام کنید امادر باره شارلاتان بودن این خانم هم که دیگر به مسایل مربوط به فاجعه بم ربطی ندارد همه کسانی که کلیت این نظام را نمی پذیرند خاتمی ودار دسته اش را شارلاتان می دانند وخانم عبادی هم که گفته اند اگر ده بار دیگر هم خاتمی کاندید شود باز به او رای خواهند داد .از دیدگاه مخالفان جمهوری اسلامی از آن جمله نصیبی یک شارلاتان است دیگر. نیست؟

[تاریخ ارسال: 14 Jan 2007] [ارسال‌کننده: نيما روشن] [ ]

با درود به اقای بصير نصيبی که به عنوان يک هنرمند متعهد هميشه در افشا ی عوامل رژيم و اگاه کردن ايرانيان از ترفند های رژيم توسط پاسداران سياسی و هنری و فرهنگی و حقوق بشری اش ! تعهد وجدانی خود را به اثبات رساندند. ايت الله شيرين عبادی با عملکرد های ضد مردمی اش در اين چند سال بخوبی ماهيت اخوند پسندانه خودرا نشان داده و در اين مدت حتی برای بقای رژيم حاضر به دادن تا اخرين قطره خون خود شده است!. افشا و مبارزه با عوامل رژيم از هر نوع اش در خارج در حقيقت مبارزه سياسی و اجتماعی با ر ژيم جنايتکار و وابسته به امپرياليست جمهوری اسلامی را تکميل ميکند .

تاریخ ارسال: 14 Jan 2007] [ارسال‌کننده: نیوشا شایان] [ ]


این مقاله میخواهد بگوید که خانم عبادی دزد است و شارلاتان و البته مدرکی نمی آورد بلکه می گوید اگر او را به دادگاه ببریم خواهیم دید. اسم این را در حقوق نمی گویند بی گناه قبل از اثبات تقصیر، می گویند گناهکار قبل از اثبات عدم تقصیر!!!! کاری که رژیم هر روز می کند. لطفا این نظر من را دلیل طرفداری من از خانم عبادی ندانید، من فقط غلط بودن روش نویسنده را ذکر کردم.

[تاریخ ارسال: 14 Jan 2007] [ارسال‌کننده: Hossain Haghighatgu] [ ]

با سلام به آقاي نصيبي و همه دوستان آقاي نصيبي با اين نوشته راهي را گشوده اند كه بنظرم ميتواند آغاز خوبي براي جلوگيري سوئ استفاده از ايرانيان بخصوص برونمرزي و حلال برخي ازمشكلات مصيبت ديدگان هموطنمان باشد. چيزي كه الان مهم است بنظرم بايد دنبال عملي كردن چنين دادگاهي بود آيا كسي در اينباره راه حلي عملي دارد؟ با تشكر

[تاریخ ارسال: 14 Jan 2007] [ارسال‌کننده: مرچانه] [ marjaneh.@t-online.com ]

زمان فاجعه بم به من تلفن شد که بروم به جشنی که در امد آن صرف سازندگی بم می شود قیمت بلیط را هم چند برابر کرده اند و بلیط همت عالی هم داشتند. گفتم. خوب رژیم که انقدر پول حتا از همون کشور های عربی گرفته است که صد تا بم هم می شود با کمک ها ساخت . اگر پول ها را خورده اند. خوب ما هم بدهیم میخورند. طرف مربوطه گفت نه ما از طریق خانم شیرین عبادی به آنها می رسانیم. گفتم یعنی بطور غیر مستقیم به کیسه آخوندها سهم می رسانید؟ .طرف از من رنجید اما به او گفتم جانم این خانم که خودش یک ملیون نیم از نوبل گرفته چقدر به بم کمک کرده ؟ کدام سفر را به بم داشته اون که همش توی امریکاو اروپاست وبابت سخنرانی هایش پول کلان می گیرد وبرای بقای جمهوری اسلامی تلاش می کند. نا جانم من اعتمادی به هیج کدام از باند های مذهبی ، ملی/ مذهبی درون رژیم ندارم . طرف دلخور شد ورفت تا دیگران را جلب کند. تا کی ما گول این رژیم و حامیانش هایش را میخوریم؟ آفرین بر نصیبی به خاطر این نوشتار بسیار مهمش

[تاریخ ارسال: 14 Jan 2007] [ارسال‌کننده: سوسن مرادی/برلین] [ s.moradi@yahoo.de ]

آقا وخانم که حتا اسم بصیر نصیبی را نمیداندیا تظاهر می کند که نمیداند.در ستون اظهار نظر ها نوشته است. این آقای نصیر بصیری هم تو زاربروکن حسابی کف کرده .[ديدگاه: آن مطلب به همين دليل بايستي حذف مي شد که الان شده است] بابا چقدر فحش میدی؟ یعی خودش نصف سطر نوشته اش رابه توهین به بصیر نصیبی آلوده است بی آنکه مشخص کند که کجای نوشتار مستند نصیبی فحاشی است؟. ایا این نوشتار براساس خبر سایت حامی خود خانم نوبلی تنظیم نشده؟ وایاخانمی که بعد از چندسال حاضر نیست حساب وکتاب پول های دریافتی را مشخص کند مظنون به بالا کشیدن پول های کلان نمی شود؟ ونصیبی هم که میخواهد این خانم به دادگاه کشانده شود واگر حیف ومیل کرده بود خوب پول ها را ار او بگیرند.البته در دادگاهی بیرون از جمهوری اسلامی وبر اساس شکایت انها که به حساب های این خانم پول واریز کرده اند. اما نصیبی کف کرده یعنی چی؟ خجالت نمی کشید که در باره کوشنده ای راستین که با سند ومدرک حرف می زند اینجنین سخن می گویید اما حاصر نیستید برای شفاف شدن ماجرای پول هایی که به حساب این خانم ریخته اند یک قدم بردارید؟ نصیبی کف نکرده بساط کیف لابی های جمهوری اسلامی را بر هم زده.

[تاریخ ارسال: [14 Jan 2007] [ارسال‌کننده: احمد قادری. فرانسه] [ ahmad.g@yahoo.com ]

این اتفاق بسیار مهم است ونشان می دهد که باند های داخل حکومت وقتی بر سر سهم دعوایشان می شود ، چقدر بی رحمانه همدیگر را رسوا می کنند. این خانم هم چند سال است پول ها را بالا کشیده اما چرا حالا رضایی دزد دیگر را میخواهد ماخذه کند.خوب سر سهم دعوایشان شده ورضایی هم بخشی از پرونده را باز کرده است. وبعد هم زود این خبر را از صفحه اول بر داشته است. نصیبی به نکته حساسی دست گذاشته است. دستش درد نکند حالا وظیفه ماست که دنبال ماجرا را رها نکنیم.

[تاریخ ارسال: 14 Jan 2007] [ارسال‌کننده: زنگی زنگ] [ ]

دادن جایزه صلح نوبل به شیرین عبادی یک پروژه استعماری ـ ارتجاعی رسوا بود، که متأسفانه حتی گروه هایی از اپوزیسیون هم در دام ان افتادند و آن را افتخاری برای ایرانیان دانستند! شیرین عبادی یک آخوند مونث بیش نیست .

[تاریخ ارسال: 13 Jan 2007] [ارسال‌کننده: آذر شریفی] [ ]

با سلام آقای بصیری بسیار بموقع و درست نوشته اید. درود بر شما و قلم متعهدتان